اولین محرم زندگی پسرم
محرم از راه رسید و تو در آغوش من هر ده شب رو رفتیم حسینیه .پسر زیبای من عشق مادر امیدوارم حسینی بزرگ بشی و همیشه در سایه این خاندان پاک پرورش پیدا کنی . مراسم عزاداری رو دوس داشتی و بدون هیچ اذیتی هر شب با هم رفتیم حسینیه .مامان طالله برات لباس محرمی دوخت یه لباس خیلی زیبای مشکی پسر نازم دیگه مرد شده و میره هییت . فدات بشم آرام جان مادر.تو دیگه راحت میشینی و من عاشق نشستن تو هستم اینقدر ذوق می کنم وقتی از پشت سر نگاهت می کنم خیلی بامزه میشینی . پسر خوب من هم خوب میخوابه و هم خوب غذا میخوره و از همه مهمتر خوب شیر میخوره . امام حسین جان حافظ پسرم باش.امسال گل من سقا هم شد به یاد علی اصغر امام حسین .فدای گل وسر زیبام بشم  ...
نویسنده :
مریم
12:00